سرخوشانه

نوشته های دختری از زمین

۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

خوشی های کوچیک ،آرزوهای بزرگ

دلم میخاد با هم بریم پارک و قدم بزنیم ،بخندیم و کلی حرف بزنیم و باز بخندیم بعد بشینیم رو نیمکتای سرخابی پارک و بازی بچه ها رو نگا کنیم و پر شیم از سرخوشی 

از تو جیبای بزرگت شکلات و پاستیل درآری و بریزی توی دستام 

بریم سرسره وتاب بازی

دستای همو بگیریم و هوای خنک و بوی گلا رو نفس بکشیم


دلم با تو بودن میخاد 

دلم پر از عقده این خوشیای کوچیکه 

این خوشیای کوچیک آرزوهای بزرگ با تو بودنه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
گلی :)

بازم هعی

در عرض چند ماه خونواده ای از هم میپاشه 

این چ قسمتیه؟؟

کمتر از شش ماه پدر و مادری رو از دست بدی ک فکرشم نمیکردی

کاش رحم میکردی خدا 

کاش صبر میکردی خدا


پ.ن: پسرخالم مهمون خونمون بود ...ناامید،بی رمق ،تکیده و پیر شده 

ب معنای واقعی پیر شده

  • اون همه انرژی و لبخند ...انگار هیچوقت اونی نبوده ک میشناختم.انگار  ی غریبه جلوم بود 
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
گلی :)

تو...

ب آفتاب می مانی 

چشمانم را میبندی و کلافه ام می کنی 

فقط ب تو و ب تابش گرم کننده ت فکر میکنم محبوب


بگو سلام  بگو... هر چه می خواهی بگو

حرف بزن 

هوا را با پر و خالی کردن ریه هات مفتخر کن 

تشنه ی هجاهای ادا شده از توام 


بپرس حالم را ....

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
گلی :)

من همستر نیستم

چند وقت پیش کلیپی دیدم از تولد دو همستر 

خاب میدیدم ک یکی از اون دو همستر من بودم کیک رو ک خوردم از میز پایین اومدم 

همه چیز بزرگ و ترسناک بود ..

خاب بدی بود پریدم 

  • خدا رو شکر ک آدمم و صاحب غول پیکری ندارم با صداهای نامفهوم 
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
گلی :)

ناراضی

عصبانیت  و  کلافگی  الانم مث اعتراض از بد بودن داشته هاته

ب این فکر نمی کنی ک عرق کردن توی هوای گرم چ مزایایی برا بدنت داره, ب خوب بودن هوای گرم فکر نمیکنی,ب رسیدن تابستون و میوه های خوبش فک نمی کنی فقط کلافه ای و لعنت می فرستی ب سلول ب سلوله سیستم تعرق بدنت...

و این عجیب شبیه دوست نداشتن داشته هاته من این حسو میفهمم و میدونم چقدر بیخوده.... شنیدم سختی ها برا پرورش روح خوبن و میدونم این حرف هم مضخرفه

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
گلی :)