دلم میخاد با هم بریم پارک و قدم بزنیم ،بخندیم و کلی حرف بزنیم و باز بخندیم بعد بشینیم رو نیمکتای سرخابی پارک و بازی بچه ها رو نگا کنیم و پر شیم از سرخوشی
از تو جیبای بزرگت شکلات و پاستیل درآری و بریزی توی دستام
بریم سرسره وتاب بازی
دستای همو بگیریم و هوای خنک و بوی گلا رو نفس بکشیم
دلم با تو بودن میخاد
دلم پر از عقده این خوشیای کوچیکه
این خوشیای کوچیک آرزوهای بزرگ با تو بودنه